برای مشاهده جملات این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید. درک فیلم های زبان انگلیسی علاوه بر نیازمندی به دانش لغات و داشتن بهره مناسبی از مهارت شنیداری انگلیسی نیازمند دانستن اصطلاحات خاص روزمره و موقعیت های گوناگون است. در این دوره به ارائه اصطلاحات رایج که به وفور در فیلم های زبان اصلی وجود دارد می پردازیم مطالعه این دوره و دروس ارائه شده در بخش جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی می تواند سهم بسزایی در درک فیلم های زبان انگلیسی داشته باشد. از ویژگی های این دوره :
1- اغلب اصطلاحات در قالب مثال، دیالوگ همراه با توضیحات لازم بیان شده است تا موقعیت خاص کاربردی آن برای علاقه مندان مشخص شود. مشاهده فیلم های زبان انگلیسی با توجه به نکات زیر می تواند یکی از روش های مناسب برای یادگیری موثر زبان انگلیسی باشد.
- آشنایی با فرهنگ کاربردی انگلیسی اغلب اصطلاحات این دوره از لحاظ ترجمه تحت الفظی چندان مشکل نیست اما اغلب دارای معانی متفاوتی از برداشت های تحت الفظی آنها می باشد. Reasonable -منطقی و معقول1) Be reasonable; منطقی باش؛ 1-1) That’s not a reasonable excuse for being absent. این یک عذر موجه برای غیب کردن نیست. 1-2) I though you could act like a reasonable man, but obviously I was wrong. فکر کردم می توانی مثل یک آدم منطقی عمل کنی، ولی معلوم شد که اشتباه کردم (از حٌسن نظر من سو استفاده کردی) 1-3) Be reasonable; you can’t always have what you want. (یک مقدار) منطقی باش، نمیشه که همیشه هر چی می خواهی داشته باشی (بدست بیاوری). 1-4) Why are you so unreasonable? چرا اینقدر بی انصافی (انصاف داشته باش)؟
1-5) You have to promise to behave in a reasonable manner. باید قول بدهی که رفتار درست و منطقی داشته باشی. 2) You do your job; I’ll do mine. تو کار خودت را انجام بده من هم کار خودم را (به کار من کاری نداشته باش). 3) Don’t brown nose. چاپلوسی نکن (تملق نکن).
4) I’ll be damned. باورم نمی شه.
5) What’s gotten into you? چی شده؟
5-1) What’s eating you? از چه ناراحتی؟ 5-2) What is it with you? چته؟ ناراحتیت (دردت) چیه؟ 6) You are hopeless. I wash my hands of you. تو جداً آدم را نا امید می کنی (نمیشه روت حساب کرد) من که دیگه با تو کاری ندارم (ازت کاملاً ناامید شدم). 7) Can I give you a piece of advice? می تونم یک نصیحتی به شما کنم؟ 8) Do you want a refill? میل دارید دوباره برایتان «پرش» کنم؟
9) What a nightmare! چه کابوسی (بود)!
10) Why do you keep walking back and forth? I can’t concentrate. چرا اینقدر می روی و می آیی؟ حواسم را پرت می کنی. 11) If everything goes the way I think it should, we’ll be able to handle it. اگر همه چیز آنطوری که فکر می کنم (بر وفق مراد) اتفاق بیافتد؛ می توانیم از پس انجام آن برآئیم. 12) If you don’t mind my asking … . اگر اشکالی ندارد می خواستم بپرسم (اگر از پرسیدن این سوال ناراحت نمی شوید).
13) I would never do anything to hurt you. من هیچ وقت کاری نمی کنم که به شما صدمه (روحی یا جسمی) بخورد. 14) Take a day off; you need it. یک روز مرخصی بگیر؛ تو به استراحت نیاز داری (خسته شدی). 15) If you’ll just fill out this form, I’ll book you one. اگر این فرم را پر کنید یک جا (در محل مورد نظر مانند هواپیما، اتوبوس، هتل و ... ) برایتان رزرو می کنم. 16) Fill it up please. پرش کن.
17) The position has been filled. ببخشید یک نفر استخدام شد. 18) A: Have some more. باز هم بفرمائید میل کنید (باز هم بردارید). 18) B: No, I’ve had too much already. نه بیش از اندازه خورده ام (همین جوریش هم خیلی خوردم). 18) A: Just take this to please me. این رو بخاطر من بخور (بردار). 19) You can’t make a fool of me. مرا نمی توانی گول بزنی.
20) I have my job on the line (My job is on the line). شغلم در خطر است.
20-1) Don’t worry about a thing, I am on the job. نگران هیچ چیز نباش انجام این کار به عهده خود منه. 20-2) That makes my job easier. این (موضوع مورد نظر) کار مرا راحت تر می کند (به نفع من است). 20-3) You are doing an amazing job. کارت فوق العاده است (خیلی عالی انجامش دادی یا داری انجام می دهی). 21) There is not much (nothing much) I can do. کار دیگری (بیشتری) نمی توانم انجام بدهم.
22) You are identical (You are very similar) شما خیلی شبیه هم هستید. 23) For security reasons, I can’t divulge the identity of hijackers. بخاطر مسائل امنیتی نمی توانم هویت هواپیمارباها را فاش کنم. 24) Let me get this off my chest. بزار حرف دلم را (عقده دلمو) برایت بازگو کنم.
25) You’d better show me a little appreciation around here. شما بهتر (باید) است یک کمی هم تشکر و قدرانی کنید.
26) I want you to turn in the man who did it to the police. من از شما می خواهم اون مردی که این کار را انجام داده به پلیس تحویل دهی (معرفی کنی). 27) Everybody, get down on the floor! همه بخوابید روی زمین !
28) I have been trying to get him all day. از صبح تا حالا دارم دنبال او می گردم (دارم سعی می کنم او را پیدایش کنم). 29) I don’t want you; I want the man who pulled the trigger. (or) I want the trigger man. من با تو کاری ندارم اونی رو می خوام که ماشه را کشیده (قاتل را می خواهم). 30) He looked at me and passed on (Ignored me). او مرا دید ولی وانمود کرد که ندیده است (به من محل نگذاشت). 31) Don’t you think you are being a little immature. فکر نمی کنی داری یک مقدار بچگانه نسبت به این مسئله برخورد می کنی. 32) Don’t play that with me. با من یکی، فیلم بازی نکن (سر من رو گول نزن).
33) A: How are you? حالت چطوره؟ 34) B: I couldn’t be better. از این بهتر نمی توانم باشم (از این بهتر دیگه نمیشه).
35) I want to press the charges. من می خواهم شکایت کنم.
10 بهمن 1393 |
بازدید [
37564 ]
مرتبط باموضوع :
نمایش راهنمای دانلود
بستن راهنمای دانلود
بستن بخش نظرات
|