برای مشاهده جملات این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید. درک فیلم های زبان انگلیسی علاوه بر نیازمندی به دانش لغات و داشتن بهره مناسبی از مهارت شنیداری انگلیسی نیازمند دانستن اصطلاحات خاص روزمره و موقعیت های گوناگون است. در این دوره به ارائه اصطلاحات رایج که به وفور در فیلم های زبان اصلی وجود دارد می پردازیم مطالعه این دوره و دروس ارائه شده در بخش جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی می تواند سهم بسزایی در درک فیلم های زبان انگلیسی داشته باشد. از ویژگی های این دوره :
1- اغلب اصطلاحات در قالب مثال، دیالوگ همراه با توضیحات لازم بیان شده است تا موقعیت خاص کاربردی آن برای علاقه مندان مشخص شود. مشاهده فیلم های زبان انگلیسی با توجه به نکات زیر می تواند یکی از روش های مناسب برای یادگیری موثر زبان انگلیسی باشد.
- آشنایی با فرهنگ کاربردی انگلیسی اغلب اصطلاحات این دوره از لحاظ ترجمه تحت الفظی چندان مشکل نیست اما اغلب دارای معانی متفاوتی از برداشت های تحت الفظی آنها می باشد. Mood - حالت، حوصله ، خلق 1) He makes you laugh your head off. از خنده روده برت می کند.
1-1) He is hilarious او فوق العاده شوخ است. 2) This is an opportunity of a life-time. این موقعیت بسیار عالیه (در هر مورد خاصی که هست).
3) I want you to be realistic about it. از شما می خواهم (ازت می خوام) واقع بینانه نسبت به این مسئله برخورد کنی.
4) I’m not in the mood for talking; get rid of them. حوصله صحبت کردن ندارم؛ ردشون کن برن (دست به سرشون کن). 5) I’m in a lousy mood. سرحال نیستم (حوصله ندارم). 6) I’m not in the mood for playing. حوصله بازی کردن را ندارم. 7) He is a moody person. او آدم دم دمی مزاجی است. 8-A) Thank you very much indeed (Thank a lot). جدا (خیلی) متشکرم 8-B) That’s quite all right (No problem). خواهش می کنم (کاری نکردم)
9) I think you can make it if you hurry up. فکر می کنم اگر بجنبی می توانی (سر وقت) برسی. 10) The bastards have us cornered. نامردها (پدر سوخته ها) مارو توی منگنه گذاشتند.
11) Are you hit? تیر خوردی؟
12) I am right in the middle of something. Can I call you back? الان درست وسط انجام کاری هستم. می تونم بعدا بهت زنگ بزنم؟ 13) Stay out of my personal life. در زندگی خصوصی من دخالت نکن. 13-1) keep your nose out of my business.
14) It’s so nice to finally meet you in person. باعث خوشحالی است (خیلی خوب شد) که بالاخره شما را شخصا ملاقات می کنم. 15) He (This, It) is going to make your head spin. او (آن، این) شما را گیج و متحیر می کند (اصطلاحا گیجت می کنه) توضیح: یعنی با تبحری که (در انجام کار مورد نظر) دارد، شما را گیج می کند و یا اگر اشاره به شی باشد، منظور حیرت انگیز و جالب بودن آن است. 16) Sounds (pretty) good to me. به نظر من که خیلی خوبه (در ارتباط با پیشنهاد مطرح شده) 17) I don’t mean to sound ungrateful, but … منظورم این نیست که از زحمات شما قدردانی نکنم اما ...
17-1) I didn’t mean that. منظوری نداشتم، منظورم این نبود (جدی نگفتم) 17-2) I don’t mean it like it sounds. اینطور که فکر می کنی (بنظر می آید) نیست. منظوری ندارم. 18) What has drawn you to this? چه چیزی شما را درگیر این جریان کرد؟
18-1) I had nothing to do with it; don’t drag me into this matter. من هیچ دخالتی نداشتم، من را در این مسئله وارد نکنید. 18-2) I am not going to drag you into this any further. I don’t want you hurt. بیش از این نمی خوام شما را در گیر این موضوع کنم، نمی خواهم صدمه ببینی 18-3) You are dragging me through painful (allegation) process. شما دارید من رو درگیر یک سری مسائل پیچیده و عذاب آوری می کنید. 19) I am terribly sorry, but that has nothing to do with me. خیلی متاسفم (بخاطر از دست دادن شغلتان یا هر مسئله ناراحت کنده دیگری) ولی من هیچ دخالتی نداشتم.
19-1)What happened to your brother has nothing to do with me. اتفاقی که برای برادرتان افتاد به من هیچ ارتباطی ندارد (من دخالت نداشتم). 20) You follow what I’m saying? You are a big boy, you make your own decision. متوجه می شوی چی می گم تو دیگه بزرگ شدی باید خودت تصمیم بگیری.
27 دي 1393 |
بازدید [
74008 ]
نمایش راهنمای دانلود
بستن راهنمای دانلود
بستن بخش نظرات
|